در اين مقطع در ميان ياران امام، به طور شاخص ميتوان يماني و خراساني را مشاهده نمود که از دو منطقه خاورميانه با سپاهيان خويش به ياري امام ميشتابند. بنابر روايات يماني از حقانيتي بيش از خراساني برخوردار است وخراساني و فرمانده سپاه خويش شعيب بن صالح25 براي اتمام حجت بر ديگر سپاهيان و همراهان از امام(ع) تقاضاي معجزه و کرامت ميکند. امام هم جلوهاي از اعجاز خويش را به ايرانيان مينمايند و پس از آن ايشان با حضرتش بيعت ميکنند. سفياني که علاوه بر شام، عراق و شبه جزيره عربستان به بخشهايي از ايران نيز لشکر کشي کرده، اوّلين شکست خود را از خراساني و در منطقه استخر (حوالي شيراز) از خراساني تجربه ميکند26 و اندکي پس از ظهور (تنها پنج روز) بخش قابل توجهي از سپاه خود را که در بياباني ميان مکه و مدينه از دست ميدهد. اين سپاه براي مبارزه با امام و ممانعت از اقدامات پس از ظهور از مدينه به مکه گسيل داشته شده بودند. جبرييل ملک(ع) مأمور نابود کردن و به زمين فرستادن اين لشکر است. از اين سپاه تنها دو يا سه نفر ملقب به بشير و نذير زنده ميمانند که شرح ماجرا را به اطلاع امام زمان(ع) و سفياني ميرسانند.27
پس از اين دو شکست، سپاه سفياني به طور مداوم از سپاهيان امام(ع) که هر لحظه بر تعدادشان افزوده ميشود شکست ميخورد تا اينکه در حوالي درياچه طبريه امام زمان(ع) و سفياني در مقابل هم قرار ميگيرند. به رغم تمام جنايات و فجايعي که در اين مدت به بار آورده بود امام زمان(ع) که مظهر رحمت الهي است و بسان رسول اکرم(ص) ملقب به عنوان ممتاز «رحمه للعالمين»،28 سفياني را به خيمه خويش فراخوانده و با چنان ملايمت و مهرباني با او ملاقات و صحبت ميکنند که او از کرده خويش پشيمان شده و تصميم به تسليم شدن ميگيرد. او با يک دنيا ندامت به خيمه و خرگاه خويش باز ميگردد امام فرماندهان سپاه او را دوباره وادار به نبرد با سپاهيان امام(ع) ميکنند و او را به بدفرجامي بازمي گردانند.29
7. بازگشت مسيح و پايان بخشيدن به جريان سفياني
در اين مقطع و پيش از بسته شدن پرونده سفياني، حضرت مسيح(ع) به زمين باز ميگردد. بازگشت او مقارن با يکي از وعدههاي نماز است. او در حالي که همچنان آب وضوي او خشک نشده به عنوان وزير حضرت مهدي(ع)، در ميان سپاهيان امام(ع) قرار گرفته و در نماز به ايشان اقتدا مينمايد.30 سفياني در نبرد با امام(ع) شکست ميخورد و پرونده او براي هميشه بسته ميشود. لازم به ذکر است غربيان و يهوديان در اين نبرد به ياري سفياني ميشتابند که هيچ ثمري براي او نخواهد داشت.
8. جنگ با يهود و فتح كامل خاورميانه
بنابر روايات متعددي که ذيل آيات آغازين سوره بنياسراييل بيان شده دومين شکست جدي يهوديان در طول تاريخ به دست ياوران امام عصر(ع) خواهد بود. اين مطلب را در منابع اهل تسنن نيز ميتوان يافت. براي نمونه:«قيامت برپا نشود تا اينکه بين مسلمانان و يهوديان جنگي رخ دهد که مسلمانان همه آنان را به هلاکت رسانند؛ به گونهاي که اگر شخصي يهودي در پشت درخت يا صخرهاي پنهان شود آن درخت و صخره به صدا در آمده و ميگويد:اي مسلمان، يک يهودي در پناه من مخفي شده، او را هلاک کن....»31
همان طور که مشاهده ميشود اين جنگ متفاوت با جنگهاي معمولي خواهد بود به نحوي که نباتات و جمادات نيز به ياري ياران امام زمان(ع) خواهند آمد تا به ظلمها و جنايات پايان ناپذير يهود خاتمه بخشند. با تسلط بر فلسطين و مناطق اطراف آن در اين مقطع، امام زمان(ع) بر منطقه خاورميانه مسلط ميشوند.
9. دعوت جهاني
با استقرار حکومت مهدوي در منطقه خاورميانه، اقدامات تبليغي براي رساندن فرهنگ اصيل اسلامي به تمام مناطق جهان آغاز ميشود. حضرت مسيح(ع) مأمور رساندن اين پيام به گوش مسيحيان و پيروان خويش را برعهده دارند. در پي اين اقدامات تبليغي، غربيان که تاب حکومت عدل و جهاني امام عصر(ع) ندارند به جنگ با ايشان ميپردازند.32
10. نبرد اوّل با اهل کتاب و غربيان تا صلح با غرب
درباره زمان آغاز و مدت اين نبرد در روايات مطلبي يافت نشد امّا با توجه به شواهد و قرائن ميتوان آن را در ماههاي آغازين پس از ظهور تصور کرد. زيرا ايشان در مدتي کمتر از سه ماه بر خاورميانه مسلط ميشوند و پيش از آن با صيحه جبرييل همگان با شخصيت حضرت مهدي(ع) و اهداف و برنامههاي ايشان آشنا شدهاند. از سويي امام(ع) از تمامي فرصتها بهره ميبرند و براي ابلاغ پيام جهاني خويش اقدام مينمايند و از سوي ديگر در طول قرون متمادي و پيش از تولد امام زمان(ع) براي ممانعت از اقدامات عدالت گسترانه ايشان مترصد ظهور بودهاند. ظالمان که حضرت مهدي(ع) را در هم شکننده تمام هيمنه خويش مي-دانستهاند هرگز براي مخالفت و مبارزه با ايشان زمانه را از دست نخواهند داد. به خصوص که ميدانند هر لحظهاي که از ظهور بگذرد بر تعداد ياران و شيفتگان امام زمان(ع) افزوده خواهد شد. در برخي از روايات سرآغاز اين نبرد را پناه بردن بازمانده سپاه سفياني به غرب بيان شده است.33 ظاهرا در اين ماجرا غربيان حضرت مسيح(ع) را ميانجي خويش قرار ميدهند و قرارداد صلحي ميان دو طرف براي مدت هفت سال برقرار ميگردد.34
11. نبرد دوم با غرب و شکست آنان
غربيان تنها با گذشت نه ماه، دو يا سه سال (به اختلاف روايات) از عقد اين قرارداد صلح، آن را نقض ميکنند و با سپاهي متشکل از هشتاد پرچم(شايد کنايه از کشور باشد) و نزديک به يک ميليون سرباز به مسلمانان حمله ور ميشوند.35 به رغم حضور اين خيل سپاه جهاني در منطقه فلسطين، که با همراهي برخي از اعراب با غربيان ادامه مييابد به نفع مسلمانان و سپاه ظهور خاتمه مييابد.36 متاسفانه به غلط برخي نبرد قرقيسيا را معادل اسلامي آرماگدون درنظر ميگيرند.37 با نگاه دقيقتر ميتوان ادعا کرد غربيان با در نظر گرفتن نبرد نهايي امام عصر(ع) با روم و غرب داستان آرماگدون را ساختهاند يا در منابع آسماني تحريف ناشدهاي که به طور محرمانه و مخفيانه در اختيار دارند38 از اين نبرد اطلاع يافتهاند و حقايق مربوط به آن را براي خويش تحريف کردهاند.39 مقايسه شباهتها و تفاوتهاي اين دو نبرد مجال ديگري ميطلبد امّا به اجمال بايد اين دو را بسيار شبيه بدانيم.
12. شورش دجال و کشته شدن
ماجراي دجال با اوصاف خاص او مطلبي است که غالبا در منابع اهل سنت آمده است و در منابع شيعي معمولا به بيان کليات و مطالب اجمالي درباره اين موضوع اکتفا شده است. منابع مسيحيان نيز به وفور درباره دجال و اقدامات او سخن گفتهاند تا جايي که در حال حاضر، آنان به دنبال يافتن مصداق يا مصداقهاي آن هستند.در منابع مسيحيان، مسيح نبي(ع) را قاتل دجال معرفي کردهاند و در منابع اسلامي نيز گاه ايشان و گاه حضرت مهدي(ع) را کُشنده دجال بيان نمودهاند.40 دجال شخصيت، جريان يا ابزاري است که عدهاي در در دوره آخرالزمان به خويشتن فريفته ميسازد و زمينه کفر و ناسپاسي جمعيت بسياري را فراهم ميآورد. به استناد رواياتي که به دست ما رسيده اين ماجرا در دوره امام عصر(ع) خاتمه مييابد و در دمشق، باب لد41 کشته ميشود.
13. نبرد با يأجوج و مأجوج
ياجوج و ماجوج دو شخصيت يا امتي بودهاند که ذوالقرنين در قرآن کريم از آنان با عنوان مفسد في الارض ياد کرده است.42 ماجراي اين دو در دوره بعد از ظهور و پس از جريان دجال، تکرار ميشود که از حيث گستره و طرفهاي درگير و ديگر ويژگيها کاملاً متفاوت با آن خواهد بود. بررسي ماجراي يأجوج و ماجوج مجال مفصلي ميطلبد و علاقه مندان ميتوانند کتاب يأجوج و مأجوج نوشته شيخ توفيق حسن علويه را مطالعه نمايند. در اينجا به همين مقدار اکتفا ميشود که فتنه اين دو نيز به دست امام عصر(ع) برچيده ميشود.43
14. نبرد با ابليس و مرگ او
ابليس پس از آنکه در ماجراي خلقت حضرت آدم(ع) بر او سجده نکرد و از درگاه الهي رانده شد درصدد انتقام از اين مخلوق تازه خداوند بر آمد. او با توجه به معرفتي که به خداوند داشت به عزت او قسم خورد که به جز مخلَصان، ديگر اسنانها را گمراه کند و براي همين امر از خداوند تا روز قيامت مهلت خواست. خداوند تا موعد مشخصي (يوم الوقت المعلوم) به او مهلت داد.44 در روايات متعددي که ذيل اين آيه آمده، آن موعد مشخص را ظهور امام عصر(ع) بيان نمودهاند. پس از ظهور امام عصر(ع) طي نبردي ابليس به همراه اعوان و انصار جني و انسياش در برابر امام و يارانشان صف آرايي ميکنند. نتيجه اين نبرد نيز شکست شيطان و ياران اوست و در پايان اين جنگ، ابليس در مسجد کوفه به دست امام زمان(ع) کشته ميشود.45 از همين روست که نوع مشکلات و آزارهايي که دوستداران و پيروان و مبلغان امام عصر(ع) در دوره غيبت از شياطين جن و انس ميبينند به مراتب بيش از ديگران است. از اين مقطع به بعد ميزان سنجش افراد بر اساس نحوه برخورد با نفس اماره شان است؛ زيرا ديگر وسوسه کنندهاي از بيرون وجود ندارد و افراد تنها از درون وسوسه را تجربه ميکنند.
15. حکومت جهاني
با حذف موانع بيروني دريافت و فهم حقيقت، زمينه هدايت بشريت فراهم ميشود. دوره استقرار حکومت امام زمان(ع) ويژگيهايي منحصر به فرد دارد که علاقه مندان ميتوانند به منابعي که در اين رابطه وجود دارد مراجعه نمايند.46 در اين دوره حداقل 309 ساله انسانها از سويي با تمام مشکلات و بحرانهايي که در دورههاي مختلف و به خصوص آخرالزمان و آستانه ظهور با آن مواجه بودهاند، وداع ميکنند و از سويي تمام آمال و آرزوهايي را که بشر همواره در دل ميپرورانده به دست ميآورند. اين حل مشکلات و تحقق آرزوها در تمام عرصههاي علمي، فرهنگي، امنيتي، طبيعي و ... به منصه ظهور ميرسد.
16. وفات مسيح
حضرت مسيح(ع) که در دوره اوّل زندگي خويش بي همسر و خانمان ميزيست پس از بازگشت در دوره ظهور امام عصر(ع) ازدواج ميکند و در دوره استقرار و پس از سالها وزارت امام عصر(ع) دار دنيا را وداع ميگويد و مراسم تدفين او را امام عصر(ع) انجام ميدهند. ايشان در طول دوره دوم حيات خويش نقشي بسزا در ترويج اسلام و رهبري امام زمان(ع) در ميان اهل کتاب و به خصوص مسيحيان ايفا ميکنند.47
17. وفات امام عصر(ع)
امام زمان(ع) نيز پس از صدها سال زندگي در دوره غيبت و چند صد سال زندگي در دوره پس از ظهور مدتي پس از حضرت مسيح(ع) وفات مييابند. گزارشهايي که درباره شهادت ايشان به دست ما رسيده چندان قابل اعتماد نيستند و بايد رحلت ايشان را به طور طبيعي و نه شهادت بدانيم با در نظر گرفتن اينکه شهيد نشدن از فضايل ايشان نميکاهد. با وفات امام عصر(ع) دوره اصلي رجعت آغاز ميشود.
18. رجعت
دوره رجعت که در منابع گاه از آن به عنوان ضروريات مکتب تشيع ياد ميشود دورهاي است که اطلاعاتي بسيار اجمالي درباره آن به دست ما رسيده است. با استفاده از مباني و مستندات قرآني و روايي متعددي ميتوان اجمال مربوط به دوره رجعت را اثبات نمود امّا درباره جزييات اين دوره طولاني مدت که در روايات گفته شده هرکس نوه هزارم خويش را ميبيند و سيدالشهدا(ع) چنان عمر ميکنند که ابروهاي ايشان روي چشمهايشان ميافتد48 نميتوان با قطعيت صحبت نمود. امام حسين(ع) اوّلين رجعت کننده است که به تدفين امام عصر(ع) ميپردازند. پس از ايشان حضرت امير(ع) و رسول اکرم(ص) نيز به دنيا باز ميگردند. بنابر روايات متعدد منظور از خروج «دابه الارض» که مربوط به اين دوره دانسته شده همان رجعت اميرالمومنين(ع) است49 و ديگر گزارشها چندان قابل اعتنا و لحاظ کردن نيستند.50
در اين دوره نبرد نمادين بزرگي ميان بهترينها و بدترينهاي تاريخ بشريت رخ ميدهد و در آن جبهه حق فائق ميشود. علاقه مندان درباره دوره رجعت و ويژگيهاي و اتفاقات مربوط به آن بايد به آثار ارزشمندي گه به قلم بزرگاني چون علامه مجلسي، آيت الله طبسي(ترجمه ميرشاه ولد) و... و نيز ويژه نامه «رجعت» ماهنامه موعود که چندي پيش منتشر شد مراجعه نمايند.
19. مقدمات قيامت
همان طور که خلقت در شش مرحله و به تعبير قرآن کريم شش روز اتفاق افتاد پايان خلقت خاکي نيز طي چند مرحله خواهد بود. پس از وفات آخرين حجت الهي بنا بر برخي روايات چهل روز جهان در نوعي ابهام و سردرگمي طي طريق خواهد نمود. در پي دميدن اوّل اسرافيل در صور خويش، ابتدا همه انسانها ميميرند و ديگر موجودات نيز جان خويش را از دست ميدهند. جان همه را عزراييل و جان او را اسرافيل ميگيرد و او نيز با اراده الهي ميميرد و طي مدتي خداوند تنها حي عالم خواهد بود. پس از آن خداوند اسرافيل را زنده نموده و او مجددا در صور خويش ميدمد و همه خلايق از اوّل تا آخر زنده ميشود و صحنه قيامت برپا ميشود. پرداختن به موضوع قيامت به خصوص با رويکرد مهدوي مجالي بسيار مفصل ميطلبد.